تعریف خودکشی و نشانه خودکشی
به نظر دورکیم جامعه شناس بزرگ کلاسیک قرن نوزدهم خودکشی عبارت است از هر نوع مرگی که نتیجه مستقیم یا غیرمستقیم کردار مثبت یا منفی خود قربانی است که به نتیجه آن آگاه بوده است. خودکشی رفتار پیچیده ای است که در برگیرنده تمایل و فکر خودکشی تا اقدام به خودکشی منجر به مرگ می باشد.
خودکشی یکی از تصمیمات انفرادی در زندگی انسان است که ناشی از علت های مختلفی می باشد . در این بخش از نمناک درباره علت های خودکشی و طرز برخورد با افرادی که تمایل به خودکشی دارند ، صحبت خواهیم کرد.
آیا خود کشی پدیده اجتماعی است؟
خودکشی یکی از معضلات اجتماعی است که طبعا ابعاد مختلفی را داراست و به عنوان بخشی از انحرافات اجتماعی شناخته می شود. خودکشی یک عمل ارادی است که طی آن شخص خود را به وسیله ای مثل اسلحه، قرص، آتش، حلق آویز کردن، گاز و... از بین می برد.
خودکشی در جامعه در حال افزایش است و در اغلب کشورها خودکشی در بین ١٠ علت اول مرگ در تمام سال های زندگی قرار دارد.هنگامی که مشکلی در تعداد وسیعی از مردم تأثیر دارد باید به ماورای افراد، ساختار اجتماعی، الگوهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه بیاندیشیم . بنابراین ملاک مسأله بودن پدیده ای در جامعه آزاردهنده بودن آن برای شمار زیادی از مردم است.
خودکشی معضلی است که انسجام جامعه را مختل می کند و می تواند سامان اجتماعی ما را به خطر بیندازد. خودکشی همچنین باعث می شود که فرد نتواند وظیفه خود را به خوبی انجام دهد. خودکشی علل و اسباب متعدد و متفاوتی دارد که بسیاری از مردم در کشورهای مختلف جهان، در شرایط خاصی، آن را انتخاب می کنند .
چنانچه در نمناک اشاره شده است خودکشی در بعضی از نقاط جهان، نوعی ابزار خشونت علیه وضع سخت زندگی در یک جامعه یا در دنیا است و انگیزه اعتراض به شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی موجود در جامعه می باشد.
خودکشی یک فرد ضایعه ای بزرگ برای او و خانواده اش و ضایعه ای بزرگ تر برای جامعه است. اما خودکشی یک موضوع ساده اجتماعی نیست بنابراین باید به ریشه ها و علل آن توجه شود زیرا این عوامل می توانند موجبات تبعات سنگین تری را برای جامعه فراهم کنند.
خودکشی نشانه ای از بی سازمانی شخصیتی است؛ به این معنی که در شرایطی که تعادل شخصیتی فرد دگرگون می شود خودکشی را به دنبال می آورد . خودکشی علاوه بر آزردگی خاطر افراد اجتماع، فشاری را روی بازماندگان و اطرافیان می آورد که ممکن است حتی آنان را تشویق به خودکشی کند بنابراین شناخت ریشه ها و دلایل خودکشی ضرورت دارد.
نشانه های قبل از خودکشی
خودکشی از عوامل شایع مرگ و میر در بین جوانان است . افرادی که دست به خودکشی می زنند، نسبت به این کار و کشتن خود تردید دارند و فقط به این علت تمایل به خود کشی دارند که به احساسات طاقت فرسا مانند ترس، ناامیدی، ناتوانی، سردرگمی و افسردگی یا شرایط تحمل ناپذیر خود پایان بدهند و از رنجی که گرفتار آن هستند، رهایی یابند، در این شرایط آنها خودکشی را تنها راه نجات خود می دانند نه این که واقعا قصد خودکشی داشته باشند.
افکار مربوط به خودکشی به ذهن بسیاری از افراد خطور کند و بسیاری از مردم در لحظه هایی از زندگی خود ممکن است به خودکشی فکر کنند . میزان خودکشی همچنان هشداردهنده و درحال افزایش هستند.
نشانه های هشدار دهنده خودکشی
بسیاری از افراد در شرایط عادی در واکنش به مشکلات زندگی دچار افسردگی، غم یا احساس درماندگی می شوند اما افرادی که در واکنش به این مشکلات، خودکشی را انتخاب می کنند، بیش از دیگران در معرض آسیب ها و ناکامی هایی قرار گرفته اند که به آنها توجهی نشده است .
به نشانه های هشداردهنده زیر دقت کنید:
- افسردگی، احساس شدید گناه و شرم، انتقاد از خود و خشم.
- حس بیگانگی، انزوا و تنها بودن
- داشتن سابقه اقدام به خودکشی
- داشتن یک نقشه مفصل برای خودکشی
- استفاده از موادمخدر و مشروبات الکلی
- حس بی ارزش بودن و برخورداری از عزت نفسی پایین؛ به خصوص اگر با انتظارات و آرمان هایی بسیار بالا همراه باشند.
- احساس ناامیدی، عجز و بیهودگی
- بیان سخنانی درباره کشتن خود یا پوچ بودن زندگی
- یک رویداد استرس زا یا آسیبی سخت مانند مرگ یکی از عزیزان
- تغییرات رفتاری چشمگیر، مانند گوشه گیر شدن
علت خودکشی کردن برخی از افراد
خودکشی برای برخی افراد پیامد دوران افسردگی است اما برای برخی دیگر عملی تدافعی در برابر تجربه ای تلخ، مانند از دست دادن یکی از اطرافیان یا حتی حادثه ای نسبتا بی اهمیت است. در زیر افکار و رویدادهایی که می توانند حس خودکشی را در افراد
ایجاد کنند ، آورده ایم:
تنهایی :
برخی از افراد به این دلیل تمایل به خود کشی دارند چون احساس تنهایی فراوانی می کنند و می پندارند کسی را ندارند و هیچ کس به زنده بودن یا مردن او اهمیت نمی دهد، او به شدت احساس تنهایی و انزوا می کند.
ناامیدی و بی پناهی :
فرد در این شرایط احساس می کند که شرایطش بهتر نخواهد شد و کسی به او نمی تواند کمک کند.
حس بی ارزش بودن:
افرادی که چنین حسی دارند از عزت نفسی پایین برخوردارند و تشویق ها و تمجیدهای دیگران را نمی پذیرند و احساس بیهودگی می کنند. آنها هرگونه توجه، علاقه و تشویق دیگران ناموجه و برمبنای یک فرض اشتباه می گذارند.
افسردگی:
افراد افسرده برداشتی منفی از خود، دیگران یا شرایط موجود دارند و آنها این احساسات را کاملا درست و منطقی می پندارند .
شکست در اجرای طرح ها:
برخی از افراد به دلیل ناموفق بودن مثلا ناموفق بودن در دانشگاه، پایان یافتن یک رابطه مهم یا دست نیافتن به اهداف تحصیلی احساس شکست، شرمندگی یا بی کفایتی می کنند و تصور می کنند که دیگران او را دوست ندارند.
استرس :
افرادی که از سطح بالایی از استرس برخوردارند انتظاراتی بالا و غیرواقع بینانه از لحاظ شخصی و تحصیلی از خود دارند که این انتظارات بالا می تواند در آنها استرس ایجاد کندو گاهی اوقات به سطحی تحمل ناپذیر می رسد.
این افراد تصور می کنند موفقیت های تحصیلی در تعیین هویت شخصی آنها نقش بسیار مهمی دارد و در صورت به خطر افتادن و نادیده گرفته شدن این موفقیت ها، هویت آنها نیز در معرض خطر قرارمی گیرد بنابراین دست نیافتن به «رتبه نخست» حقارتی محض و تحمل ناپذیربرای آنها به شمار می رود.
خشم :
برخی از افراد در مواقعی که به شدت خشمگین اند اقدام به خود کشی می کنند یا پس از پایان یافتن یک رابطه دوستی از خودکشی برای انتقام گرفتن استفاده می کنند .
استفاده از موادمخدر و مشروبات الکلی:
برخی مواقع افراد به دلیل مصرف موادمخدر یا مشروبات الکلی دست به خودکشی می زنند. در این حالت خطرات کاری را که انجام می دهند را دست کم می گیرند و در مقابل احساساتی که گرفتار آنها می شوند، آسیب پذیرترند.
بیماری های جسمی و روحی :
هنگامی که فرد در یک زمان مشخص دچار مشکلاتی متعدد مانند مشکلات تحصیلی، خانوادگی و همزمان با آنها پایان یافتن یک رابطه می شود احساس درد و غم وی را درمانده و ناتوان می سازد.